نتایج جستجو برای عبارت :

قبول محنت پیش از خلقت

إبراهیمُ بْنُ مُحَمَّدِ بنِ عِیسَى الْعُرَیْضِیُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ ذَاتَ یَوْمٍ قَالَ: «إِذَا صِرْتَ إِلَى قَبْرِ جَدَّتِکَ فَاطِمَةَ فَقُلْ یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ الله الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَةً.»
ترجمه:
ابراهیم بن محمد بن عیسی عُریضی گفت: روزی امام جواد به ما فرمود: هنگامی که به جانب قبر جدّه‌ات فاطمه رفتی بگو: ای امتحان شده، خداییید، پیید، محنت را بر تو عر
مطمئنم یه روزی تو هم دنبال جواب این سؤال راه میفتی که دنیایی که الان میبینیم حاصل خلقت هوشمنده یا تکامل؟
البته حتی اگر حاصل تکامل باشه آیا میتونه خلقت رو منتفی کنه؟
اون روز شاید من نباشم، شاید من باشم، شایدم بیای از خودم بپرسی.
باید زیاد خوند و بهش فکر کرد، حتی اگر این فکر کردن و زیاد دونستن هیچ نتیجه ای نداشته باشه برات لذت بخش خواهد بود.
 
گاهی در مواقع بیکاری به خلقت های خداوند فکر می کنیم به این خلقت هایی که انسان را شگفت زده می کند.
از جمله این نعمت ها این است که خداوند ما را به گونه ای خلق کرده است که ما هم می توانیم یک گوینده را خلق کنیم که می تواند به کسانی که سخنان آن را می شنوند رسم زندگانی را بیاموزد.
نام آن گوینده کتاب است.
منقبت
جو نقش پہ حیدر کے چلتا نظر آتا ہے
انساں وہ فرشتوں سے بالا نظر آتا  ہے
کعبہ سے جو لپٹا ہے حیدر کی عداوت میں
ساحل پہ کھڑا ہوکر پیاسا نظر آتا ہے
اوّل ہے جو خلقت میں افضل ہے جو خلقت سے
کچھ عقل کے اندھوں کو چوتھا نظر آتا ہے
ادامه مطلب
راستش اگرچه پریود آمد و حالم به وضع معمولش بازگشت اما دلم گرفته و شاید دلتنگی و دلگرفتگی از ویژگی‌های معمول روانم باشد. باز دلم یکی را می‌خواهد، یکی دوستم بدارد و دوستش بدارم. و لعنت به این خواسته‌ی محقق نشدنی. باید تلاش کنم خواستنی‌هایم را انتخاب کنم نه بدست تقدیری‌ِ این دل بی‌صاحاب معلق باشم. 
ولی خب فی‌الحال کاش یکی بود. یکی که هیچ وقت نبود و نخواهد بود. من از زندگیم راضیم اما خیالم افسار گسیخته‌ است و این باگ زندگی‌ست به قول آن رفیق و
تعریف میدان مغناطیسی 
از آنجا که E = MC² آلبرت اینشتین، این یک واقعیت علمی پذیرفته شده است که ماده تبدیل به انرژی و بالعکس است. این بدان معنی است که هر دو ماده و انرژی باید با طبیعت یکسان باشند.
همه چیز که در تمام خلقت وجود دارد تشکیل شده است "میدان مغناطیسی است." این زمینه ها دارند دو ویژگی فرومغناطیس - جاذبه و دافعه. قطب مخالف جذب هر حالی که دیگر مانند قطب یکدیگر را دفع میکنند.
همه پدیده ها در همه خلقت مشتق شده از فعل و انفعالات متنوع از میدان مغن
بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت اقبال لاهوری این گونه زیبا می سرایند:
سنگ صبور
یک لحظه نخور حسرت آنرا که نداری راضی به همین چند قلم مال خودت باش دنبال کسی باش که دنبال تو باشد اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش پرواز قشنگ است ولی بی غم و محنت محنت نکش از غیر و پروبال خودت باش صد سال اگر زنده بمانی، گذرانیپس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش
در افسانه‌ها و باورهای مردمان کهن چنین آمده‌است که در ابتدای خلقت، زمانی که خالق تنها در میان آبهای نخستین قرار داشت، همانطوری که متعجب بود که خلقت را از کجا شروع کند، برگ لوتوسی را مشاهده نمود که تنها موجود بود، مقداری از گلی که لوتوس در آن رشد می‌کرد در دست گرفت و بر روی برگ لوتوس قرارداد و سطح زمین بوجود آمد. به این ترتیب نیلوفر سمبل جهان گردید و لایه‌های متعدد گلبرگهای آن نمایانگر ادوار مختلف جهان، مقاطع و مراتب گوناگون هستی. درباور آ
تو شبیه بهشتی. این لحظه زبان از سخن باز می‌ماند، و باز چون همیشه خاموشی سخن می‌راند. تو شبیه خدایی. باید جرأت کند زبان و به درستی، هجاهجا بگوید: تو خدایی. 
نه، چنین عشق‌ها بر زمین نادره است. چنین عشق‌ها را چار و هشت نمی‌زاید. چنین عشق‌ها پنج و شش نمی‌داند. چنین عشق‌ها را دانستن، جان می‌طلبد و زمان، به هزار خلقت. 
واصلی را میل خلق بود، مرا میل خلقت. واصل را خلق، دون کرد، و مرا خلقت، ورا. من این چنین واصلین نمی‌دانم، چنیان که حرف تو می‌زنند و
خداوند حکیم در این آیه شریفه از قرآن کریم خلقت حضرت عیسی (ع) را به خلقت حضرت آدم (ع) تشبیه کرده است ؛ چرا که وجه تشابه این دو پیامبر بزرگ الهی در آفرینش معجزه گونه آنان بوده است که هردو بدون پدر خلق شده اند.
ولی مطلبی که حیرت انسان را برمی انگیزاند این است که وقتی تعداد کلمات عیسی و آدم را در قرآن شمارش می کنیم ، با کمال تعجب مشاهده می کنیم که
ادامه مطلب
 
 
 
سوره طارق 1-10قسم به آسمان و قسم به طارق و چگونه توانی طارق آسمانی را بدانی  طارق همان کوکب درخشان است که نورش فرو رود قسم به اینان که هر شخصی را مراقب و نگهبان است  انسان مغرور در بدو خلقت خود بنگرد که از چه آفریده شده است از اب نطفه جهنده ای خلقت گردیده که از میان صلب پدر و سینه مادر بیرون آمدهاو البته در زنده کردنش دوباره پس از مرگ قادر است روزی که اسرار باطن شخص آشکار شودو ان روز قوتی در خویش و یاوری بر نجات خود نیابد
 
 
 
 
 
لولاکُم لَما خَلَقتُ الأفلاک...در بخشی از زیارت جوادیّه خطاب به حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام میخوانیم:«السَّلامُ على منْ یُعلَّلُ وُجُودُ کُلِّ مخْلُوقٍ  بِلوْلاهُمْ...؛ سلام بر تو که علتِ وجود هر مخلوقی شما اهل بیت هستید و اگر شما نبودید، مخلوقی وجود نمی‌یافت»نکته اول: این عبارت نشان میدهد که عبارت معروف «لولاک لما خلقت الافلاک» درباره تمام چهارده معصوم صادق است.نکته دوم: بهترین تفسیر برای این عبارت، همان تحلیل عرفانی است که چهارد
اگر خداوند در این دنیای فانی خیری نهفته باشد بلاشک مبدأ و منشأ و انجام آن فاطمه(س) است. فاطمه(س) حلقه وصل زمین و آسمان است. فاطمه(س) علت حُسن عاقبت ، سرّ مکتوم خلقت و محبوبه رب العالمین است. فاطمه(س) لطافت عطر بهشتی و رایحه روح نواز مهربانی است که در آسمانِ سختِ زمین و در هوای نفس گیرِ آدمیان پیچیده و حیات می دهد. فاطمه(س) دُرّ یگانه هستی بود وقتی که حضرت حق اراده فرمود تا از سفیر عشق و عدالت با همه آن همسران بی هم سر فرزندی جز فاطمه(س) و نسلی جز نسل
دستان خلقت باز شد آن غنچه را این ناز شدآن جهدهای تلخ را آخر چنین آواز شد
آن دشت را این روح راآن کوه را این نوح راآن خوابها مضرابهااین جامه‎ی مجروح را
آوازه‌اش پرگار شدچرخید و جان را کار شدآن خفته‌ها را جار شدخود عاقبت بیدار شد
خاموش و بی‌مقدار هینبی‌حرف و بی‌افکار هینمجرای جانش باز هانپیمانه بی‌اطوار هین
دور فلک! پربارتر!ای یار بدخو! هارتر!ای آسمان! آوارتر!ای روح! کاری کارتر!
صوفی سویش از نا فتادزاهد سوی من‌ها فتادخودخوانده رأیش فاش شد
یکی از مسائلی که جدید باب شده این است که میگویند: حضرت علی اکبر علیه السلام قرار بوده امام شوند. اما امام حسین علیه السلام برای ایشان شهادت برگزید و برای همین امام سجاد علیه السلام امام شدند! یا دیده شده عده ای معتقدند که از عاشورا تا بازگشت اهل بیت علیهم السلام به مدینه امامت در اختیار حضرت زینب سلام الله علیها بوده است‌. در ایام ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها میگویند: ایشان هم اگر پسر بودند امام می شدند! این سخنان از اساس باطل است. به دلا
اینقدر تنها باشی و اینقدر تنهایی کشیده باشی که برای رفع تنهاییت به همه عالم و ادم باج بدی...
و همه دست رد به سینت بزنن و تو بمونی با کوهی از درد و غم 
برای این که تنها نباشی و کسی رو داشته باشی که باهاش فقط بتونی حرف بزنی از همه عالم و ادم بکشی
خدایا ازت گله دارم 
تو این روز عزیز بدجوری ازت گله دارم
شایدم از تو نه، از بنده هات.
حالا میفهمم وقتی میگن علی سرش رو میکرد تو چاه و با چاه حرف میزد یعنی چی ...
یا علی 
مردم زمونه عوض نشدن 
اونا احترام توی علی
دانلود آهنگ محمد اصفهانی – فریادرس
Download New Music Mohammad Esfahani – Faryad Ras
 
 
دانلود آهنگ محمد اصفهانی فریادرس
 
دانلود آهنگ محمد اصفهانی فریادرس
متن آهنگ محمد اصفهانی با نام فریادرس
 
بی روی تو گل های چمن خار شمارم در گلشن وصل تو غم از خار و خسم نیست هر شب به سر کوی تو آیم منه بی دل آری صنما محنت عشق تو بسم نیست آری صنما محنت عشق تو بسم نیست در عشق نمی دانم درمان دل خویش خواهم که کنم صبر ولی دست رسم نیست خواهم که به شادی نفسی با تو برآرم از تنگ دلی جانا
دانلود آهنگ محمد اصفهانی – فریادرس
Download New Music Mohammad Esfahani – Faryad Ras
 
 
دانلود آهنگ محمد اصفهانی فریادرس
 
دانلود آهنگ محمد اصفهانی فریادرس
متن آهنگ محمد اصفهانی با نام فریادرس
 
بی روی تو گل های چمن خار شمارم در گلشن وصل تو غم از خار و خسم نیست هر شب به سر کوی تو آیم منه بی دل آری صنما محنت عشق تو بسم نیست آری صنما محنت عشق تو بسم نیست در عشق نمی دانم درمان دل خویش خواهم که کنم صبر ولی دست رسم نیست خواهم که به شادی نفسی با تو برآرم از تنگ دلی جانا
دانلود آهنگ محمد اصفهانی – فریادرس
Download New Music Mohammad Esfahani – Faryad Ras
 
 
دانلود آهنگ محمد اصفهانی فریادرس
 
دانلود آهنگ محمد اصفهانی فریادرس
متن آهنگ محمد اصفهانی با نام فریادرس
 
بی روی تو گل های چمن خار شمارم در گلشن وصل تو غم از خار و خسم نیست هر شب به سر کوی تو آیم منه بی دل آری صنما محنت عشق تو بسم نیست آری صنما محنت عشق تو بسم نیست در عشق نمی دانم درمان دل خویش خواهم که کنم صبر ولی دست رسم نیست خواهم که به شادی نفسی با تو برآرم از تنگ دلی جانا
این هفته یه مهمان بزرگ داریم خونمون ..
مهمانی که دلیل خلقت این عالم هستی است
مهمانی  که خدا به حضرت محمد درموردش فرمود 
ای محمد اگر تو نبودی افلاک را نمی افریدم اگر علی نبود تو را نمی آفریدم و  اگر فاطمه نبود شما دوتن را نمی آفریدم 
مادرمون حضرت فاطمه دلیل خلقت علم هستی است 
وایی چقدر من خوشبختم . 
یعنی خوشبختی بیشتر از اینه که  مادری داشته باشی 
که تمام عالم هستی برای او آفریده َشده باشه 
پس اگه این دنیا برای مادرمون آفریده شده،ایشون همه کا
میگم:بازم آیین نامه قبول نشدم! -میگن: تو کی چی رو قبول شُدی که این بار دومت باشه؟یه بارم که شده تو زندگیت یه چیزی قبول شو حداقل خوشحال شیم:|فقط ضرر بزن...ما که میفهمیدیم تو هیچوقت هیچی نبودی و هیچی نمیشی! -من:سردرد گرفتم،انصافا راست میگن،در همین حد بی خاصیت!"
میگم:بازم آیین نامه قبول نشدم! -میگن: تو کی چی رو قبول شُدی که این بار دومت باشه؟یه بارم که شده تو زندگیت یه چیزی قبول شو حداقل خوشحال شیم:|فقط ضرر بزن...ما که میفهمیدیم تو هیچوقت هیچی نبودی و هیچی نمیشی! -من:سردرد گرفتم،انصافا راست میگن،در همین حد بی خاصیت و بی عُرضه !"
شنبه امتحان دارم .
میگن اگه قبول بشم میرم ارشد
دانشگاه و رشته مورد علاقم قبول شدم.
و گیر فارغ شدن از اینجا تا اخر شهریور ام.
دعام کنین.
 
پ.ن:اگه قبول شم و برم ارشد نبودن های این مدتم رو جبران میکنم . چون دارم میرم تهران زندگی کنم و تجربه جدیدی هم هست برام روز نوشت ها خوبی ام میذارم ان شالله .
قانون
معین شده است. نمی‌شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط می‌کنی قانون
را قبول نداری! قانون تو را قبول ندارد. نباید [...] از کسی پذیرفت، که ما شورای
نگهبان را قبول نداریم. نمی‌توانی قبول نداشته باشی.
صحیفه امام؛ ج14؛ ص377 |
جماران؛ 6خرداد1360
تاریخ میں پہلی بار قران مجید کا شینا زبان مین ترجمہ ہوا ہے۔مترجم جناب شاہ مرزا صاحب رینجر سے ریٹائرڈ شدہ ہیں اور تقویٰ کا یہ علم ہے کہ آپ نے کبھی نماز شب ترک نہیں کی۔
اور آپ اسی مقدس کام پہ چودہ سالوں سے لگے ہوئے تھے آج ﷲ نے آپ کی محنت کا ثمرہ دے دیا ہے۔
ترجمہ کی کیفیت:
اول تو قرآن کا ترجمہ کرنا بس کی بات نہیں ہے،کیونکہ کلامﷲ کا بشر کی زبانی ترجمہ ۔۔۔
ادامه مطلب
میگم بازم آیین نامه قبول نشدم :(
-میگن: تو کی چی رو قبول شُدی که این بار دومت باشه؟یه بارم که شده تو زندگیت یه چیزی قبول شو حداقل خوشحال شیم:|فقط ضرر بزن...ما که میفهمیدیم تو هیچوقت هیچی نبودی  و هیچی نمیشی،وجودی نیستی!
-من:سردرد گرفتم،حق با اوناست،انصافا راست میگن،در همین حد بی خاصیت و بی عُرضه !
چند وقت پیش تو مدرسه 
دبیر دینیمون داشت درباره 
هدف از خلقت موجودات حرف میزد
بعدش مثال زد که عاقا حتی
 خداوند ما انسانها رو هم
بدون هدف خلق نکرده 
آفریده شدن همه‌ی ما با یه برنامه ریزی 
و هدف خاصی شکل گرفته
منــم گفتم :بنظرتــــــــون هدف از خلقت من چی بوده؟؟
خیلی ریلکس نشست و زل زد تو چشـــام و...
گفت:خـــدا تورو افرید تا بیای تو ایران
و 80میلیون نفرو بدبـــخت کنــی و
اونام از دست تو به من رو بیـــارن
پ ن: یــــنیا تا حالا اینــــجوری ترورشخص
یک آیه از سوره آل عمران با صدای استاد منشاوی که جز تلاوتهای استدویی هست.
إِنَّ مَثَلَ عِیسَىٰ عِندَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ ۖ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ
قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ (59)الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلَا تَکُن مِّنَ الْمُمْتَرِینَ (60)همانا مثل (خلقت) عیسی به امر خدا مثل خلقت آدم است که او را از خاک بساخت، سپس
بدان خاک گفت: (بشری به حد کمال) باش، همان دم چنان گشت//سخن حق همان است که از جانب خدا به تو رسید، مبادا هیچ گاه در آن شکّ کنی
بشنوید
من که میدونم خیلی وقته حافظ باز نکردی، پ بیا با هم این فال بخونیم :
روز هجران و شب فرقت یار آخر شدزدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شدآن همه ناز و تنعم که خزان می‌فرمودعاقبت در قدم باد بهار آخر شدشکر ایزد که به اقبال کله گوشه گلنخوت باد دی و شوکت خار آخر شدصبح امید که بد معتکف پرده غیبگو برون آی که کار شب تار آخر شدآن پریشانی شب‌های دراز و غم دلهمه در سایه گیسوی نگار آخر شدباورم نیست ز بدعهدی ایام هنوزقصه غصه که در دولت یار آخر شدساقیا لطف نمودی
سلام علیکم
طاعاتتون قبول...
روز اول ماه، ساعت 9 صبح، یکی از رفقا تماس گرفت و گفت: "فلانی طاعاتت قبول..."
گفتم: "آخه هنوز که به جائی نخورده که طاعاتم قبول باشه(لبخند)"
بعد دیدم نفر دوم اومد و گفت: "میگم انگار ماه رمضون افتاد تو سرازیری!...تا عید چیزی نمونده(لبخند)"
خدایا ما در پناه خودت بگیر تا کچل نشدیم از دست اینا(لبخند)
ادامه مطلب
خلقت دوباره : برزخ
پس حس مادی بشر از جهان یک حس برزخی است که بویی از بقا و فنا را تواماً دارا می باشد ولی به هیچکدامش نمی رساند. مثلاً مسلم ترین حس مادی بشر از فنا پدیده مرگ است ولی این یک ادراکی از دور است و حواس ما خودِ مردن را نمی تواند درک کند زیرا وقتی که مرگ بر فردی واقع می شود دیگر حواس وجود ندارد. بنابر این برای درک مسئله بقا و فنا به ابزاری ورای حواس مادی نیاز داریم. اصلاً خود کالبد مادی آدمی که تماماً دربرگیرنده انواع حس های مادی اوست جا
گیر کرده ایم توی گلوی خلقت،
آب زیاد باشد سیل می آید،
کم باشد دچار خشکسالی میشویم...
مدیریت غلط انسانی خودمان را به ریش خدا نبندیم،
تفکر کنیم تا بار دیگر که نظام بی نقص خلقت دارد راه خودش را میرود،
جلوی راهش نباشیم که استخوان هایمان را خرد کند...
دوستان!با ایشالله ماشالله نمیشود کشور داری کرد... 
تولد!!!
نمی تونستم تا مدت ها این اتفاق رو درک کنم!!
اما اتفاقه قشنگیه، خییییلی، توی این اتفاق، عاشق خدا میشی
تولد یه انسان، خیییلی قشنگه .. 
وقتی قدر این تولد رو بدونی، توی دنیا فقط عاشق خدا میشی ..
 
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست
 
چه گویمت که به میخانه دوش مست و خراب
سروش عالم غیبم چه مژده‌ها دادست
 
که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین
نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست
 
خدایا در خودم، هر روز تولدی و تولدی و تولدی از تو می خو
بیشتر بیمارستان‌های روانی پر از بیمارانی است که  سال‌ها زیر فشار مالی
بوده‌اند و این تنش، ذهن و جسم آن‌ها را از کار انداخته است...چنین برآورد کرده‌اند که نُه دهم بیماری‌هایِ انسان، ناشی از فشار و محنت و نکبت، زاییده از فقر است...فقر سبب می‌شود زندان‌ها از دزدان و جنایتکاران پر شود...فقر
انسان‌ها را به‌سوی اعتیاد و فساد و فحشا و خودکشی سوق می‌دهد،از کودکان
پاک و با استعداد و باهوش، مجرم و بزهکار می‌سازد، باعث می‌شود مردم به
کارهایی د
نتایج کنکور به زودی اعلام میشه و کارنامه اعمال منتشر می کنند!
اگر رشته مورد علاقتون قبول شدین که ناز شصتتون!
اگر نه سخت نگیرید و اوقات تلخی نکنید...
 
اینایی که پول و شهرت و قدرت دارن هیچکدوم کنکور قبول نشدن!
اصلا چون قبول نشدن به این چیزها رسیدن!
 
در عوض این روزها و سن ها زمان مستقل شدن و آزادی بیشتر گرفتنه از کانون خانواده!
عاقبت خوب واسه اونیه که بره دنبال علاقه اش...
 
شفای درد بی درمانمان باش
صفای عزم سرگردانمان باش
خدا ای شوق بی پایان هستی
صدای نظم بر ایمانمان باش
 
همی در دل خدایی هست با عزت
همی حاصل چرایی نیست با محنت
که محنت های امریکاست شیطانی
همی شر خو مرامی هست با خفت
 
 
خداوند شفای هر درد است،از بزرگترین درد ها نا آگاهی و تحویل گرفتن شرایط از تحمیل و مکر است.خداوند در قرآن با همه سخن می گوید:هدایت از گمراهی مشخص شده.قد تبین الرشد من الغی فقد استمسک بالعروۀ الوثقی.....
نا آگاهی سبب شده برخی شیعه را مته
شفای درد بی درمانمان باش
       صفای عزم سرگردانمان باش
خدا ای شوق بی پایان هستی
      صدای نظم بر ایمانمان باش
 
همی در دل خدایی هست با عزت
      همی حاصل چرایی نیست با محنت
که محنت های امریکاست شیطانی
      همی شر خو مرامی هست با خفت
 
 
خداوند شفای هر درد است،از بزرگترین درد ها نا آگاهی و تحویل گرفتن شرایط از تحمیل و مکر است.خداوند در قرآن با همه سخن می گوید:هدایت از گمراهی مشخص شده.قد تبین الرشد من الغی فقد استمسک بالعروۀ الوثقی.....
نا آگاه
1
بیاییم قبول کنیم که ، هیچکس کامل نیست و ما عقل کل نیستیم و بهتر ما هم در دنیا وجود دارد

2
بیاییم قبول کنیم باید مسئولیت اشتباهاتمان را بپذیریم و برای اصلاح خود ، قدم برداریم

3
بیاییم قبول کنیم تنها با یک بار دیدن شخصی نباید او را قضاوت کنیم

4
بیاییم قبول کنیم تا در مورد چیزی اطلاعات کافی کسب نکردیم نباید نظر کارشناسی صادر کنیم

5
بیاییم قبول کنیم حرف درست زدن هنر نیست ، عمل درست انجام دادن هنر است

6
بیاییم قبول کنیم اگر پشت سر کسی حرف بدی بز
همیشه از خودم این سوال را پرسیده‌ام
و امروز به جواب این سوال دست یافتم که بزودی مقاله‌ام را در این مورد بر روی وبلاگ قرار خواهم داد
اما قبل از آن میخواهم نظر شما را در این زمینه جویا شوم
حتما در این باره نظر دهید
ممنونم
سجاد کیارسی
در ماه جاری آزمونی برگذار شد که به اسرار همسری شرکت کردم.
از اونجا که هیچی نخونده بودم فقط رفتم که روی همسری رو زمین نزده باشم.
با شرایطی که در حال حاضر برام پیش اومده
فقط لازم دارم که توی اون ازمون قبول بشم.
احتمال قبول شدنم محال نیست.
چون پنجاه درصد سوالهارو جواب دادم.
ولی الان به دعا احتیاج دارم.
برای دعا کنید که قبول شده باشم.
در همین لحظه خیلی خیلی به این قبولی احتیاج دارم. خیلی زیاد.
{دلایل عقلی امامت و مهدویت - شماره 38}
 
اینجا تقلید جایز نیست!
 
مبحث امامت،‌ چیزی جدای از «عقل» نیست. لذا کلیه‌ی دلایل دینی، حتماً عقلی هم هست و کلیه‌ی دلایل عقلی اگر صحیح باشند، حتماً عین دین هستند و اساساً حق و باطل، هستی و نیستی، ضعف و کمال و... با عقل شناخته می‌شوند. پس، بدیهی است وقتی اسلام بر اساس فرامین الهی می‌فرماید: «اصول دین تحقیقی است و در اصول تقلید جایز نیست»، یعنی باید برای آدمی با استدلال عقلی به اثبات رسد.
اصول اعتقادی نه تنه
زندگی فرصت پرواز در آگاهی توبا غم عشق نشستنسر آواز تو بودتوی تنهایی کوچههمه ی فکر و خیالم پی توتا ته کوچه دلممحو تماشای تو بودمیزند باز در این باغقناری به هوایت چه چهمرغ تنها به خیالشهمه سودای تو بودچون که با عشق توپرواز کشیدمسر هر کوی رسیدمجلوه ای از هنرخلقت بی تای تو بود
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به دوستان عزیزم.
توی این مدت دوستانی خارج از این فضا، چندین‌بار با لطف و مهربانی جویای احوالات بنده بودند. فکر کردم شاید بد نباشه چند خطی برای دوستان عزیزم بنویسم.
الحمدلله و به لطف دعای شما دوستان، زندگی در بهترین حالت خودش داره پیش می‌ره و بقیۀ امور درسی و کاری هم به لطف خدا از راه دور و مجازی در حال انجام شدن هست.
مدتهاست که مطمئن شدم عمر وبلاگ‌نویسی خانم الفـ قطعاً به پایان رسیده. این روزها و اتفاقاتی که همه‌
 قاسم ز جهان چو بست دیده
از چشم جهانیان خواب پریده
 
او در این جهان هیچ نیآسود
روشن بنمود این ره مه آلود
 
 سردار بخفت به تیغ رعدی
آن تیغ که زد به جسم مهدی
 
آن تیغ  کبود محنت آلود
بنشست بر پیکر دو مقصود
 
لعنت به کبودی تو ای رعد
لعنت به یزید و عمر سعد
 
لعنت به سگان استخوان خوار
لعنت به سران ارتش جهان خوار
 
لالایی قشگی است حقوق انسان
تا خواب شویم جملگی بدین سان
 
خون خواهی تو در جغرافیایی عشق است
از صنعا، تهران ، تا بغداد و دمشق است
..............
ادام
من عاشق کتاب شدم
بعضی مردم زیبایی را در موسیقی می یابند ،
بعضی در نقاشی ،
بعضی در مناظر طبیعت ،
اما من زیبایی را در کلمات یافتم
زیبایی از نگاه من تجربه غریبی است
که شخص در آن تجربه احساس می کند
که به ناگاه چشمش به یک جهان دیگر می افتد
گویی دروازه ای به روی او باز می شود
و رویایی شگرف و جادویی عظیم چشم او را می رباید
به عالمی که جهان محسوس از آنجا نشأت می گیرد
و شخص حس می کند که بی گمان در آفرینش چیزی ورای عالم محسوس وجود دارد
و برایش توجیه می شود
ک
اصلا خدا از آدم های قالبی خشکه مقدس یک بعدی بدش می آید....اگر نه چرافرشته های مطیع و پاکش را که همگی از آغاز خلقت شان یا در حال رکوعند یا در حال سجود...به پای آدم خطاکار خون ریز می افکند...علی چرا چهار هزار خر مقدس حافظ قرآن و شب زنده دار صائم الدهر قائم الیل را در نهروان به زیر شمشیر مردانه اش می گیرد؟
علی پرسیده !؟
و گفته هم کنکور دادم و هم در ازمون نیروی هوایی ارتش ثبت نام کردم احتمالا بتونم در رشته پیرا پزشکی دانشگاه ازاد قبول شم یا رشته ای مانند فوریت های پزشکی و شایدم در ارتش قبول شدم که همون استخدام میشه و یا شایدم ظرفیت ها خوب بود معلمی قبول شدم
چون وضع مالی زیاد باحالی ندارم میخوام برم ارتش و یا معلمی تا استخدام بشم ولی نمیتونم تصمیم بگیرم لطفا اونایی که اطلاعی از شرایطی دارن یا تجربه ای دارن کمک کنن
منتظرم تا از نظراتتون استفاده ک
این روزها که درد و رنج کرونا در جامعه بشری سایه افکنده و غم در رهگذر آدمیان جولان می دهد برخی از اشعار به انسان حالی دیگرگون می بخشد از آن جمله این رباعی از حکیم ابوالعلا حمزه ابن علی مجیری شاعر قرن پنجم است که در تاریخ بیهق او ذکر شده و چقدر زیباست و آرام بخشدائم به جهان مباش با ولوله ایوز محنت او مگوی با کس گله ایکو مرحله ای است ما در او قافله ایچه نیک و چه بد قافله را مرحله ایتاریخ بیهق تالیف ابوالحسن علی ابن زید بیهقی با مقدمه دکتر قاری کلیم
خیلی استرس کنکور دارم. همش فکر میکنم هیچ پخی نمیشم و این یکسال تلاشم از بین میره. اگه بالبنی مشهد قبول نشم دلم خیلی میسوزه.. واقعا داغون میشم..
خیلی نا امیدم
مطمئنم که سه رقمی رو هوا میشم ولی من زیر ۴۰ میخوام تا روزانه فردوسی قبول شم
شاید شما هم مثل من تعجب کنید اگر بدانید ده حقیقت علمی مهمی که در قرن اخیر کشف شده است, قرآن 1400سال پیش از آن پرده برداشته است ....
 
ویژگی منحصر به فرد دوران ما این است که به عصر فضا نامگذاری شده است زیرا انسان توانسته است بسیاری از حقایق خیره کننده جهان خلقت را کشف کند و نوع نگاه ما را به جهان پیرامون خود تغییر دهد. عجیب آنکه که می بینیم این حقایق به طور واضح در کتابی که قبل از 1400سال پیش نازل شده است, بیان شده است. آن هم در دورانی که علم نجوم چیزی جز
آهنگ خلخال محسن شریفیانو برای بار n ام پلی میکنم  و مثل بار اول خرکیف میشم از شنیدنش
 
دمت گرم محسن خان شریفیان ه جاااننن
 
خدا قربونش برم تو خلقت این بشر کاریزما رو با رسم شکل توضیح داده
صداش، اخماش، خنده هاش، نگاهش، نگاهش، نگاهش،....
 
خلاصه نگم براتون
من برم بمیرم اصن
 قاسم ز جهان چو بست دیده
از چشم جهانیان خواب پریده
 
او در این جهان هیچ نیآسود
روشن بنمود این ره مه آلود
 
 سردار بخفت به تیغ رعدی
آن تیغ که زد به جسم مهدی
 
آن تیغ  کبود محنت آلود
بنشست بر پیکر دو مقصود
 
لعنت به کبودی تو ای رعد
لعنت به یزید و عمر سعد
 
لعنت به سگان استخوان خوار
لعنت به سران ارتش جهان خوار
 
لالایی قشگی است حقوق انسان
تا خواب شویم جملگی بدین سان
 
خون خواهی تو در جغرافیایی عشق است
از صنعا، تهران ، تا بغداد و دمشق است
..............
ادام
همسرم قبول نمیکنه خانواده من بهتر هستند
خانم بنده همواره اصرار دارد تا در زمان خرید هدایا برای خانواده‌های مان کاملا یکسان و برابر برخورد کنیم، حال آن‌که خانواده این جانب همواره به نسبت خانواده همسرم لطف بیشتری به ما دارند، چه از لحاظ تعداد و دفعات هدیه دادن و چه از لحاظ ارزش مالی. خانمم قبول نمی‌کند که خانواده من از خانواده او در این زمینه بهترند. با این‌که این موضوع را بارها برایش توضیح داده‌ام اما با توجیهاتی همچون تفاوت سطح مالی دو خ
می‌گفت: 
پدرم خدا بیامرز نظامی بود، از اون آدم‌‌های مهربونِ کم حرف ولی جدی که کمتر کسی لبخند یا حتی اخمش رو دیده بود.
اون موقع‌ها ،حدود‌های سال تولد خودت یا حتی قبل‌تر، دانشگاه قبول شدن مثل الان نبود، کمتر کسی دانشگاه‌ قبول می‌شد تازه اونم سراسری!
خواهرم که قبول شد رفتیم پیش بابا و گفتیم "بابا زینب دانشگاه قبول شده"‌، یه نگاه به خواهرم کرد و گفت "چی قبول شدی بابا؟" زینب سرش پایین بود، انگاری خجالت می‌کشید به بابا نگاه کنه ، آروم گفت "پزشک
به قدری برای ما سخت شده که یه نفر اشتباهشو قبول کنه که وقتی گفتم:
"اره راست میگی، اشتباه کردم، باید فکر کنم ببینم چطوری میتونم درستش کنم" 
طرف باور نمیکرد :| میگفت نه شما ناراحت شدی از حرفم :)) معذرت میخام :))
میگم نه بابا اشتباه بود واقعاً میگم.  میگه نه من نباید میگفتم، ببخشید :| 
 
 
 
از استدلال های عجیب و غریبی که بعضا می شنوم از آقایون متاهل اینه که می گن مگه هر کی تلویزیون داره ، سینما نمی ره ؟
این جمله رو وقتی شنیدم که به یکی از دوستان متاهل که شاید نگاه خاصی به دختران خیابون داشت گفتم تو که متاهل هستی و از تو این حرف ها و نگاه ها تا حد ممکن نباید سر بزنه ، که در جواب بهم گفت مگه هر کی تلویزیون داره ، سینما نمی ره ؟
منم بهش گفتم خیل خب استدلال تو قبول ، ولی قبول کن که خانم تو هم می تونه همین استدلال رو داشته باشه برای خودش ، ت
چون خلقت مصوّر گشت، هر ذره خاک در پیچ و خم هستی، به دنبال مرکز و محور حقیقت سرگشته و حیران به عشق پیوست و با جان یافتن ز منبع نور، در قالب انسان به ظهور رسید. این حقیقت، جلوه ای از جمال یار بود که ظهور معرفت را در زیباترین تصویر آفرینش، به حقیقتی جاوید پیوند زد. در این هستی بی کران ذرات خاک، سرگشته و مست یار، عاشقانه غرق نور همبستر زمین خاکی گشتند تا زین وصل و هجر، چهره نوینی از آفرینش را مزین به لطف و رحمت یار نمایند.
هر ذره بی نشان چو فریاد نمود
باید عشق به جا آورده شود. اگر جان بخواهد، بخواهد. تن چه می‌خواهد؟ عشق را تن چه کار؟ تن را نگاه دار چنان، تا عشق به جا آری. 
جهان از کف دست چون دود بر می‌خیزد. ناآشنایی را خوش است. ناشناسی را شناختن خوش است. ندانسته را دانستن خوب است. خوب است؟ نه؛ درست است، مهرآمیز است و حقیقی. تنها ناآشنا حقیقت است. 
من شناس نمی‌شناسم. خاص نمی‌شناسم و عام نمی‌دانم. تنها آن به‌خود‌تپیده می‌دانم که از خویش فرو ریخته است. 
در خرابات می‌گذرم، از میان این دنیای خ
خب سلام میخوام شروع کنم به صحبت کردن راجع به این کتاب اگر نخوندید برید به این لینک
خب از قسمت باغ عدن شروع میکنیم بحث سوفی با دوستش که راجع به انسان بود رو یادتونه؟ خب نظر شما چیه چرا نویسنده خواسته از اول کتابش همچین بحثی بیاد که یکی از مسائل جنبی فلسفه رو مطرح کنه؟ حالا کمی جلوتر تو کتاب که سوفی نامه رو پیدا کرده معلومه که کامل گیج و درمانده شده با همین پرسش ذهنش  به چه جاها که نرفته که شیوه خوبی برای شروع کلاس فلسفه هست چون با همین پرسش ذهن س
خطاب به زنان میهنم، لطفا اگر نگران سرنوشت ایران، سرنوشت خود و دخترانتان هستید بدقت بخوانید و اگر موافق بودید به اشتراک بگذارید:هر زنی که در جمهوری اسلامی رای می‌دهد  یعنی با صدای بلند به همه ی جهان می‌گوید: من قبول دارم که عقلم نصف مرد است، من می پذیرم که ارزشم نصف بیضه ی چپ مرد است، من تحقیر و حجاب اجباری را قبول دارم، من می پذیرم که شهادتم نصف مرد است اما هنگام رای گیری میتوانند از رای من برای تثبیت و حکومت بر من استفاده کنند، من می پذیرم ک
به نظر من زن زیباترین، دوست داشتنی ترین، جالب ترین و جذاب ترین خلقت خداونده و البته پیچیده ترین!!!
اما همین موجود دوست داشتنی و جالب و جذاب و ... میتونه برای من زشت ترین، بدترین و منفورترین باشه.
ولی من تا زمانی دیدی فرشته گونه به شخصیت زن دارم و چنین نظری نسبت بهش دارم که اون در هر ارتباطی سرم منت نذاره، منو درک کنه، احساس منو بفهمه، با من کنار بیاد، با من رفیق باشه. رفیق
دقت کردین که رفقا، زشتی های هم رو نمیبینن؟ دقت کردین که حتی کارهای زشت دو ت
هم شأن بودن ملائکه برای شیطان که هم شأن ملائکه بود، یعنی: ملائکه که در مقام تسبیح و تقدیس هستند، خداوند روح شیطان را آنقدر عروج داد که شیطان به مرتبه ی تسبیح و تقدیس رسید. این می شود هم شأن ملائک.
شیطان عبادت کرد و عبادت کرد. شش هزار سال عبادت کرد. معنی هم شأنی این است که خداوند روحش را از صد درجه ظلمانی عروج داد به صد درجه روحانی. شروع کرد به عبادت.
آیا می شود شیطان به همین وضع بماند؟ نه.بالاخره شیطان باید ذات خودش را نشان بدهد.ما آمدیم به دنیا بر
همیشه به ازدواج فکرمیکردم ولی دلم نمیخواست تا قبل از تموم شدن دانشگاه وارد این مسائل بشم.هر وقتی هم که کسی ازم میپرسید چرا شوهر نمیکنی سریع میگفتم مگه من چندسالمه؟!تقریبا از ۱۳سالگی خواستگار داشتم ولی به هیچکدوم اجازه ی اینکه رسما بیان خونمون خواستگاری رو نمیدادیم و منم نمیدونستم اصلا مراسم خواستگاری چیه و چجوری برگزار میشه.یه روز مامانم شروع کرد به حرف زدن درمورد ازدواج و اینکه برای دختر فلانی خواستگار اومده و اون هم بااینکه سنش کمه قبو
«به پدرم گفتم: می خواهم زن بگیرمیک، نگاهی به من کرد و گفت:چقدر درآمد داری که می خواهی زن بگیری»؟
«گفتم: سر جمع هشتصد نهصد تومنی میشهپدرم زد زیر خنده و گفت: پاشو برو بچه گفتم:چرا؟ گفت: با هشتصد نهصدهزار تومنمیشه زندگی کرد»؟«می خواهی دختر مردم رو بدبخت کنی؟
بهش گفتم: میشه یه سوال ازت بپرسمگفت: بپرسگفتم: اگر یک پولدار بیاد  بهت بگهکه برا پسرت زن بگیر، بعد بهت امضاو تضمین بده که ماهانه خرج زندگی بچه ات رومیدم، قبول می کنی»؟
«بابام بلافاصله گفت: خب
خب از همین تریبون اعلام میکنم آزمون توشهری قبول شدم و به جمع گواهینامه‌داران پیوستم :))))
خیلیم خوشحالم. تابستونم بی‌ثمر نموند. 
همیشه از رانندگی میترسیدم. واقعا خوشحالم که توو دو ماه کلاس هام رو رفتم و اونقدر یاد گرفتم که دفعه ی دوم با وجود یه افسر سختگیر و جدی قبول شدم :) الان چشمام قلبیه  :)))
 
چند تا چیز دیگه هم هست که باید بنویسم ، حالا میام مینویسم بعدا.
 
 
 
با استاد بهترین بیزنس اسکول آلمان دو بار مصاحبه داشتم...در شرایطی که ت...م از خونه خارج شدن رو نداریم، من امید به خارج وارد شدن دارم. خیلی استادش رو دوست دارم و خب راستشو بگم اگر‌چه نه به اندازه مقداری که اگه قبول بشم خوشحال میشم ولی در هر صورت اگه قبول نشم، ناراحت میشم.
گفتم به تمنای تو ام ، جان به لبم ای گل زیباگفتا که نیابی تو مرا هرچه کنی صبر و تقلاگفتم که حدیث می و مطرب من و ساقیکم بود گلی تا که به عشقش بشود حل معماگفتا که ز اسرار ازل ، یکی خلقت عشق استباید بشوی کنده ازین خاک و بیایی به تماشاگفتم که اگر دل بدهم قطع شود ریشه خاکی گفتا که بیا زنده و جاوید شو در عالم بالا
محو تماشایتان هستم؛ صبح و شب. و این مصراع حافظ در سرم می‌چرخد: ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی. محو تماشای خلقت تو و حیران توام خالق بزرگ. تو چقدر زیباآفرینی خدا... این دو فرشتهٔ کوچک، آنچنان مرا در بند عشق خودشان کشیده‌اند، که هیچ دست زمینی قادر به آن نبود... محو تماشایتان هستم؛ صبح و شب، بیداری و خواب
همه پیش بینی ها دروغ بود!
امروز یک خبر جهان را شوکه کرد! فرد 40ساله ای در فرانسه، یک ماه قبل از ووهان چین کرونا داشته! و جایی هم سفر نکرده. یعنی مسری بودن یا انتقال از بیمار دروغ است. ویروس در فضا موجود است و این از نظر مذهبی بلا اشکال است، زیرا ویروس از خلقت های خداوند است، و شناخت انسان به معنی خلقت جدید آن نیست. از  ابتدا هم ویروس شناسان گفتند که: ویروس کشنده نیست!  بلکه تضعیف کننده سیستم دفاعی بدن، برای مبتلا شدن به بیماری های دیگر است. ویروس و
بااااید شروع کنم و مطمعنم که میتونم و میشه :)
باااید حاشیه ها رو حذف کنم و به هدف اصلی فک کنم و برای رسیدن بهش تلاش کنم و از همه چیز بگذرم . 
اگه برای مثال میخوای دندانپزشکی دانشگاه تهران قبول بشی، باید مثل یه آدمی که دانشگاه تهران قبول شده زندگی کنی و تلاش کنی و درس بخونی و تو حاشیه نباشی. 
پاشووووو
کتاب تو را خدا آفریده: بچه ها را با شگفتی های آفرینش آشنا کنیم.
 
کتاب تو را خدا آفریده : مهرانه جندقی شاهی، نشر زائر
معرفی:
تا حالا شده باد و آب و خاک و آتش و خورشید حرف بزنن و صداشونو بشنویم؟کتاب تو را خدا آفرید که بر اساس آیات قرآن کریم نوشته شده به توضیح و تشریح عوامل هستی و نقش و جایگاه آن ها در خلقت می پردازد آن هم از زبان خودشان، و در آخر هر موجود به اینکه آفریده شده توسط خداوند مهربان است اشاره دارد و در آخر آیه قرآنی در رابطه با آن مخلوق آو
بعد از اتفاق جمعه ی گذشته این فکر خیلی آزارم میده که اگر دانشگاه قبول بشم رئیس اجازه میده من برم یا نه! دارم فکر میکنم اگه قبول شدم هرطوری شده مقابلش بایستم تا به چیزی که میخوام برسم.
توی این اوضاع و احوال درهم خوشحالم که درگیر آدمی نیستم که لحظه به لحظه فکرم به سمتش بره.
یکی از دوستام با یه پسر دوست بود. سالی که کنکور داشت همش با اون درگیر بود. پیام میدادن، ساعت ها حرف میزدن، کلی استرس داشتن که دور از چشم خانواده برن همدیگه رو ببینن. بعضی وقتا ه
خوشبختانه یا بدبختانه قبول نشدم :(
از اونجایی میگم خوشبختانه چون هیچوقت به حکمت خدا شک نداشتم و ندارم  ... برای همین ناراحت نشدم ...
من زحمت کشیدم نشد،  حالا نه به اون شدتی که تو ذهن شما ممکنه شکل گرفته باشه....
از اول که جوابمو دیدم فقط خندیدم چون برام غیر قابل باور بود قبول نشدنم ...
ولی احساس میکنم دعای بابام گرفت.... خلاصه پنج میلیون پرید از این بیشتر اعصابم خرد شده:/ (این پنج میلیون بعداز اعلام نتایج اولیه حرفش به شد ولی نشد دیگه )
یکی دیگه از مسائ
   پروردگار،یک کلمه اما نه یک کلمه ی ساده ، نامی است که برای به زبان آوردنش به شهامت نیاز است .گاهی در زندگی به تصاویر و صدا هایی دقت می کنیم که به ما درس زندگی می دهد.
صدای بارش باران،همان صدایی که با تک تک صدای قطره هایش به ما چگونه زندگی کردن را می آموزد.
   آسمان،آسمانی که با هر یک از ابر هایش تضاویر زندگی را به ما نشان می دهد و با خنده هایش رعد و برق می زند.
باد،زمانی که بوی باد به مشام میرسد ذهنمان را به آن خطاب میدهیم و غرق صدای زوزه ی باد می
هر حقیقتی را که در نظر آری عکس آن را نیز درست می‌یابی. به این معنی که حقیقت را همیشه به شرطی می‌توان بیان کرد و در قالب کلمات آورد که یکسویه باشد. هرچه اندیشیده شود و با کلمات بیان‌شدنی باشد یکسویه است، نیمه‌کاره است، از کلیت و کمال محروم است، با وحدت بیگانه است. اما دنیا، آن‌چه ما در اطراف خود یا درون خود داریم، هرگز یکسویه نیست. یک آدم هرگز کاملا معصوم یا پاک گناهکار نیست. اگر در نظر ما جز این است از خطای تشخیص ماست که زمان را چیزی واقعی می
خب
قبول نشدم
به همین تلخی

قبل از ازمون هیچ علاقه ای به قبول شدن یا قبول نشدن نداشتم. درواقع اصلا دلم نمیخواست برم و ازمون بدم. برام تفاوتی نداشت.
اما بعد از برگزاری ازمون نمیدونم چرا یهو قبول شدنم انقدر برام مهم شد و میتونم بگم تا حدودی شد بلیط بخت ازمایی.
یه راه در رو که میتونستم از شرایط فعلیم فرار کنم و یه پله بالاتر برم. نزدیکتر بشم به ارامش و امنیت. (این حس و بعد ازمون پیدا کردم)
که نشد. :)
خدایا شکرت. میدونم و مطمئنم حتما خیری توش هست.

پ.ن : ای
من فکر میکنم خداوند قبل از خلقت زن‌ها
دست‌هایش را با بهار نارنج شُسته
بعد تمام گل‌های بهشت را بوییده؛
نشسته خوش آب‌و‌هوا ترین نقطه‌ی آسمان
و در حالی که دم‌نوش مهتاب‌ و انجیر می‌نوشیده
و به الزام وجود عشق
و وجود یک نگهبان تمام وقت برای آن
و به سفیر زیبایی تمام بهشت در زمین
و نیاز تمام غنچه‌های روییده و نروییده
و آدم‌ها‌ی به دنیا آمده و نیامده
به معجزه‌ای به‌ نام مادر،خواهر، دختر؛ فکر می کرده
طرح وجود "زن" به دلش افتاده!
بعد در حالی که د
بنام خالق هستی
 
امتحان گرفتن ناموس خلقت استنمیشود نادیده گرفتنادیده گرفتن امتحان یعنی عبث خلقت
ما الان داریم امتحان میشویم بعد از ظهور هم امتحان میشویمپس چه فرقی دارد؟چه فایده ای ظهور برای خلقت دارد؟؟؟
خداوند در هرصورت امتحان میگیرداما خدا همه شرایط امتحان‌ راهم نمی پسندد  بلکه بعصی از شرایط امتحان را گرچه باید باشد اما اکراه میداند
حضرت زهرا چرا گریه میکردند که خلافت به حق نرسید؟؟اوبرای کل بشریت غصه میخوردمیفرماید اگر حق ب حق دار میر
تولید وعرضه انواع عروسک های بادی
قبول انواع سفارش
بیش از ۵۰ مدل 
۱۸ ماه گارانتی موتور
دارای نوره داخلی 
قبول طرح ورنگ 
ارسال و متن مد نظر شما به صورت رایگان
کم صدا 
مصرف برق ۱۲۰ وات
با کیفیت و قیمت مناسب 
ارسال به تمام نقاط کشور
شماره تماس ما   ۰۹۱۲۹۴۲۶۶۸۷ عبدی
 
وی پس از اخذ مدرک دیپلم در سال ۱۳۵۴ برای اولین‌بار در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته دام‌پروری دانشگاه ارومیه قبول شد. پس از سه ترم مجدداً در کنکور سال ۱۳۵۸ با رتبه ۱۰۴ در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران قبول شد؛ پس از چندی در روزنامه جمهوری اسلامی مشغول به کار شد. با ورود به واحد اطلاعات سپاه پاسداران، نام مستعار حسن باقری را برای خود برگزید.
لشکر «محمد رسول الله»
هر شهیدی که در خون خود تپیده است، هر جانبازی که در میدان نبرد با دشمن، بخشی از وجود خود را به بهشت رضای الهی برده است، هر رزمنده‌ای که روز و شبی را با محنت جنگ به سرآورده است، هر حرکتی در جبهه، هر گذری از وادی کوهها و میدانهای دشوار در برابر خصم، هر اقامتی در سنگرها و در پشت خاکریزها و هر ضربه وارد آمده بر دشمن، پرونده قطور و عظیمی است که آن را با حروف نورانی لطف و فضل پروردگار در سابقه لشکر محمد رسول الله (ص) نوشته‌اند.
۱
بر بالین تربت یحیی پیغامبر(ع) معتکف بودم در جامع دمشق که یکی از ملوک عرب که به بی انصافی منسوب بود اتفاقاً به زیارت آمد و نماز و دعا کرد و حاجت خواستدرویش و غنی بنده‌ی این خاکِ درندو آنان که غنی‌ترند محتاج‌ترندآن گه مرا گفت از آن جا که همت درویشانست و صدق معاملت ایشان، خاطری همراه من کن که از دشمنی صعب اندیشناکم. گفتمش: «بر رعیت ضعیف رحمت کن تا از دشمن قوی زحمت نبینی.»به بازوان توانا و قوّت سر دستخطاست پنجه‌ی مسکین ناتوان بشکستنترسد آن که بر
به نام خدا
تو کل دوران تحصیلم همش بهم میگفت نمیذارم بری سر کار نمیذارم بری
فارع التحصیل که شدم دوسال نذاشت برم
چند ماهه خودش هنش تکرار میکنه بیا برو بیا برو بیا برو
ولی یه شرط هایی مینویسم امضا کن بعد
من رو برای یک کار خوب که میدونه چقدر علاقه دارم خواستن 
دوست ندارم شرط هاش رو قبول کنم
دیگه تحمل اینهمه زور از جانب اون برام سخته
البته همه شرط هاش رو قبول کردم به جز یکی
و نمیزاره برم
نمیزاره
چطور من با این مرد زندگی کنم؟؟؟؟
چرا انقد بده؟؟
باشه، باشه، قبول می‌کنم قرار نیست همیشه موثر باشم، ولی یه شرط داره، تو هم باید قبول کنی همیشه موثری، باش؟پ.ن. اگه هی این‌جوری بگی، نمی‌دونم، نمی‌دونم اوضاع تا کی این‌طوری می‌مونه. هیچی بی‌خیال، خوشحالم که راستش رو می‌گی، بی‌خیال!
ب.ن. خداییش انتظار بی‌جا بود، خب تو هم تاثیر نداشتی این‌جا وگرنه باید ناراحت می‌شدم دیگه، نه؟
امروز رفتم دانشگاه شاهد برای مصاحبه گزینش 
اولش عزممو جزم کرده بودم که برم چرت و پرت جواب بدم قبول نشم بعد اونجا توضیح دادن که اگر قبول بشید تو اولویتاتون میمونه اگر نه حذف میشه و روی اولویت ها تاثیری نداره منم تصمیم گرفتم منطقی جواب بدم ولی به هرحال فرقیم نداشت!! قبول بشو نیستم خداروشکر  از بین سوالاش سوال «گاهی عصبانی میشوم» خیلی مسخره و  عجیب بود خدایی خب همه گاهی عصبانی میشن دوستان :|  خلاصه بدون مصاحبه شفاهی اومدم بیرون و فقط امیدوارم
اقوال در این زمینه عبارتند از:[1]
عبدالله بن سلام درباره حدیث پیامبراکرم که فرموده است: «در روز جمعه، ساعتی است که بنده هر چه از خدا بخواهد مستجاب می‌شود.» گوید: می‌دانم که آن چه ساعتی است. آن، آخرین ساعت روز است که آدم در آن خلق شد و خدای متعال فرمود: «انسان، شتابان آفریده شد.»
از مجاهد نقل شده است که درباره گفتار خدای متعال که انسان را شتابان آفریده‌اند[2]، گفته بود: وی آدم بود، که آخر روز، پس از چیزهای دیگر آفریده شد و چون روح به چشم و زبان و س
✍️ مجیددادرس خالدی -حقوقدان 
امروز در میان هیاهوی نوشته های سال گذشته خودم به این متن برخوردم که نامش سمفونی آرامش بودو چون که فردا نمیتوانیم طبق سنت گذشته به دل طبیعت برویم ، نصمیم گرفتم دل و جانتان را به عمیق ترین و دل انگیزترین نقطه خلقت یعنی کویر ببرم امیدوارم از خواندنش لذت ببرید 
♦️در کوچه پس کوچه های کویر در میان بوته های خشک و تشنه بیابان پرسه زنان به مانند قطره ای هبوط کرده در کویر ، در نقطه ای دور دست که کویر با آسمان قرابتی دیرین
شفای درد بی درمانمان باش
                                                          صفای عزم سرگردانمان باش
خدا ای شوق بی پایان هستی
                                                          صدای نظم بر ایمانمان باش
 
همی در دل خدایی هست با عزت
                                                         همی حاصل چرایی نیست با محنت
که محنت های امریکاست شیطانی
                                                         همی شر خو مرامی هست با خفت
 
 
خداوند شفای هر درد است،ا
فکر کنم تو صف خلقت که بودیم یکی سهم عجول بودنشو ریخته تو کاسه من! از بس که عجول و ناآرومم که الان تو اوج خستگی نمیتونم بگیرم بخوابم! 
باید کارا رو روال پیش بره رو نظم و سرعت معقول من آدم انتظار کشیدن نیستم. 
شایدم عجول بودن نیست وسواس فکری شدیده!

همه خواسته ها زمان دارند.
هدف های بزرگ، مانند دویدن هستند!
برای رسیدن به هدف های بزرگ، باید تلاش های کوچک را جدی گرفت. 
برای دویدن، ابتدا باید راه رفت،
سپس قدم ها را تند کرد
و بعد دویدن را رقم زد...
دویدنِ ناگهانی و بدون مقدمه، هر کس را از نفس می اندازد.
آرام آرام پیش روید تا مدار تان تغییر کند
از هر مرحله لذت ببرید و هماهنگ با خلقت هستی باشید.
 
 
 
ای اهل شفقت امشب شمع و چراغ بردارید و جای جای بیابان و دشت را روشن کنید.
شاید کودکی گوشه ایی جامانده باشد.
سفر که میرویم دسته جمعی، با کاروان، وای اگر کسی در توقف ها جا بماند. بارها میشماریم اگر یکی کم شده باشد منتظر میمانیم، حالمان خوب است و اضطرار نداریم...
 
امشب زینب با آن قلب پاره پاره اینسو و آن سو در بیابان پی طفلان سوخته دامن میدود.
چه میگوید در دل عمه سادات خدا داند.
گمشده ها غریبه نیستند جگرگوشه های زینب اند، یادگاران حسین و عباس و م
طالع بینی ازروی حروف اول اسم ها







 
 
الف:
خوش اخلاق و خوش رفتار و در باطن میانه رو و با همه ملاحظه کند و خونگرم
میباشد و با همه کس زود صمیمی میشود ودر زندگی در جنگ و جدال و گفتگو به سر
میبرد و پیراهن سیاه بر او نامبارک می باشد و محنت بسیار می کشد و هر چه
را طلب کند زود بیابد و مریضی وی همیشه در باد قولنج گردن و پهلو می باشد.
 
ادامه مطلب
نصرالله پورجوادی / ۲۰۱۵-۰۳-۲۳ ۰۲:۰۶اول از همه نوروز را به همۀ دوستان فیس بوکی خودم تبریک می گویم. من نوروز را عید نمی دانم. عید را برای همان روز گوسفند کشان و روز فطر به کار می برم. و برای اولی هم خیلی احترام قائل نیستم، چون از هر گونه کشت و کشتار بیزارم. اما نوروز عید نیست. نوروز بالاتر از عید است. بالاتر از هر روز دیگر. نوروز بدو خلقت است- خلقت عالم و آدم، نوروز طلوع آفتاب خلقت است، شکفتن گلها ست، سبز شدن درختان، زایش طبیعت، اول ماجرا، نوروز مظهر
روال کانال انتشار مطلب در روزهای سه شنبه هر هفته بود که به دلایلی امکان ارسال در نوبتهای گذشته محقق نگردید و استثنائاً امروز جمعه پست جبرانی منتشر میشود.
در دو بخش گذشته اشاراتی به مساله خشم و غضب الهی داشتیم و در نهایت به این جمع بندی رسیدیم که قاعدتاً نباید خداوند نباید دچار دگرگونی احوالات شود و برای خطا(گناه) بندگانش اقدامات غیر منتظره خشن انجام بدهد !و نتیجه آن شد که گفتیم خداوند در قرآن تمام احوالات زمینی ها را دارد چون از منظر زمینی ب
آمریکاییها نتوانستند مقاصدشان را از راه فشارها به دست بیاورند. میگویند بیایید با ما مذاکره کنید تا پیشرفت کنید. بله! ما پیشرفت میکنیم اما بدون شما/ مذاکره یک فریب است بر سر آنچه که او میخواهد. اسلحه دست شماست و او جرئت نمیکند جلو بیاید؛ میگوید اسلحه را بینداز تا من بتوانم هر بلایی خواستم سرت بیاورم. مذاکره این است. اگر حرف او را قبول کنی پدرت درآمده اگر هم قبول نکنی باز همین سروصداها و دعواهای حقوق بشر خواهد بود.
ما انسان را عصاره ای از گل آفریدیم ۱۲
سپس اورا بصورت نطفه ای در قرارگاه مطمئن (رحم)قرار دادیم ۱۳
سپس نطفه را به صورت علقه و علقه را بصورت مضغه و مضغه را بصورت استخوانهایی در آوردیم و بر استخوانها گوشت پوشاندیم سپس آن را  آفرینش تازه ای دادیم ،پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است ۱۳
سوره المومنون
روح از این حجله‌ی بی‌عشق به جایی برودبدرد خرقه و در سوی نوایی برود گوش کن تا شنوی از فلکت صد آوازجان رحیل است پی نور و صدایی برود ساقی از مغفرت باده گرم نام دهدشاید این دلشده امشب به هوایی برود خانه‌ام میکده‌ها گشته، چه سرگردانم؟قول حق نیست به یابنده جفایی برود کاسه‌ی عقل سر چرخ عداوت شکنممرغ دل بال کشد نغمه‌سرایی برود دلقک وهم بجنبانده سر از محنت عقلوقت آن است که این گلّه چرایی برود هر چه جز باده مرا عطر ندامت بدهدجان چو بشنید بوی با
همیشه همه ما وقتی اسم گوسفند می آید فکر می کنیم که همه آنها یک شکل هستند و هیچ تفاوتی با هم ندارند. اما همه گوسفندان هم مثل انسان ها نژادهای گوناگون و البته شکلهای گوناگون دارند. در این مقاله ما سعی می کنیم تفاوت قوچ و گوسفند یا همان گوسفند نر و گوسفند ماده را بیان کنیم اما ابتدا کمی در مورد استفاده هر نوع گوسفند در صنعت دامداری صحبت می کنیم. برای خرید گوسفند زنده در تهران با ما در ارتباط باشید.

همان طور که همه ما انسان ها از دو جنس نر و ماده خلق
خوشبختانه یا بدبختانه قبول نشدم :(
از اونجایی میگم خوشبختانه چون هیچوقت به حکمت خدا شک نداشتم و ندارم  ... برای همین ناراحت نشدم ...
من زحمت کشیدم نشد،  حالا نه به اون شدتی که تو ذهن شما ممکنه شکل گرفته باشه....
از اول که جوابمو دیدم فقط خندیدم چون برام غیر قابل باور بود قبول نشدنم ...
ولی احساس میکنم دعای بابام گرفت.... خلاصه پنج میلیون پرید از این بیشتر اعصابم خرد شده:/ (این پنج میلیون بعداز اعلام نتایج اولیه حرفش پیش اومد ،ولی نشد دیگه )
یکی دیگه از
بنا بر تجربه که من در دوستی هام داشتم  دارم از این قانون پیروی میکنم . " سعی کن آدمهارو  همونی جوری که هستن قبول کنی "  سعی نمیکنم کسی رو برای خودم قبول کنم که مطابق میل من باش و این همون نقطعه مشترک تو دوستی هام بوده . یعنی مثلا میخوام به عنوان دوست محمد رو قبول کنم ولی اون سیگاری هستش ! چون سیگاری هستش پس تلاش میکنم اون سیگار رو ترک کنه ولی در صورتی که اون سیگار میکشه چون بهش آرامش میده و هزار و یک دلیل دیگه  :) بر نخوره به محمد هاااا . ( مثلاً  محم
بنا بر تجربه که من در دوستی هام داشتم  دارم از این قانون پیروی میکنم . " سعی کن آدمهارو  همونی جوری که هستن قبول کنی "  سعی نمیکنم کسی رو برای خودم قبول کنم که مطابق میل من باش و این همون نقطعه مشترک تو دوستی هام بوده . یعنی مثلا میخوام به عنوان دوست محمد رو قبول کنم ولی اون سیگاری هستش ! چون سیگاری هستش پس تلاش میکنم اون سیگار رو ترک کنه ولی در صورتی که اون سیگار میکشه چون بهش آرامش میده و هزار و یک دلیل دیگه  :) بر نخوره به محمد هاااا . ( مثلاً  محم
بنظرم شیر بیشه ی محبت های آدمیزادی کسیه که بعد از طی کردن درست و مبتنی با مسیر رشد و کمال محبت های والد و مولودی و هم خون و هم شیری، به بلوغ باهم بودن رسیده باشه. و مچی محکم تر از مچ همسر برای خوابوندن در این میدان مجوی...
 
+جدا اگر من از ضایعات خلقت و بی شأن و بی لیاقت بدونم خودم رو کفر نکردم!؟
+مگه میشه میل رفتن به مقصدی در اقتضای حق رو داشته باشی ولی راهی برای رسیدنش نباشه!؟
خوشبختانه یا بدبختانه قبول نشدم :(
از اونجایی میگم خوشبختانه چون هیچوقت به حکمت خدا شک نداشتم و ندارم  ... برای همین ناراحت نشدم ...
من زحمت کشیدم نشد،  حالا نه به اون شدتی که تو ذهن شما ممکنه شکل گرفته باشه....
از اول که جوابمو دیدم فقط خندیدم چون برام غیر قابل باور بود قبول نشدنم ...
ولی احساس میکنم دعای بابام گرفت.... خلاصه پنج میلیون پرید از این بیشتر اعصابم خرد شده:/ (این پنج میلیون بعداز اعلام نتایج اولیه حرفش پیش اومد ،ولی نشد دیگه )
یکی دیگه از
هر چیز که در جستن آنم، آنم
بله درست می‌گوید، من خودِ دردم، خود خواستن و نرسیدن، خودِ بیهودگی، دوستی امروز می‌گفت تمایل به پرفکت بودن باگ خلقته، راست می‌گفت چرا تا به حال توجه نکرده بودم که هرچه می‌کشم از این میل به پرفکت بودن است؟ چرا تا به حال هیچ قدمی برای تعادل در خودم بر نداشتم؟ چرا باید همه‌ی زندگی برای این باگ خلقت که کمال‌طلبی‌ست در رنج باشم؟ بس نیست ۳۵ سال که لااقل ۳۰ سالش را در این وضع گذراندم؟
بس است
" شما را از دنیا  برحذر میدارم،زیرا که خانه ایست ناپایدار و جایی نیست که انسان قرار و آسایش داشته باشد.
 
هر چه در دنیا جمع شود از بین می رود.
 
در خانه ی ویران شدنی ،خیری نخواهد بود و عمری که چون آذوقه خورده می شود و تمام می گردد چه ارزشی دارد و روزهای زندگانی که مانند راه پیمودن مسافر سپری می شود چه لطفی دارد؟!
 
نه به همدیگر کمک می کنید و نه خیرخواه همدیگر هستید.نه به یکدیگر چیزی می بخشید و نه با هم پیوند دوستی برقرار می سازید.
*-
این چه حسابی است

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها